farhang daneshgahi

فرهنگ و اجتماع دو جلوه اصلی هر جامعه هستند. این پژوهش به قصد ارائه نگاشتی از این دو جلوه اصلی در دانشگاه انجام شد چرا که دانشگاه، فراتر از یک سازمان آموزشی و پژوهشی، نقش کلیدی در جامعه‌پذیری دانشجویان دارد. در این پژوهش از رویکرد سیستمی برای توصیف فرهنگ و اجتماع دانشگاهی استفاده شده است.در بخش روش، این پژوهش مبتنی است بر ساخت یک مدل مفهومی، مبتنی بر رویکرد سیستم‌های پیچیده و سپس مراجعه به واقعیت (افراد و اسناد) برای تنظیم و تنقیح این مدل. در مراجعه به واقعیت، رویکرد کیفی اتخاذشده است. به‌این‌ترتیب که با افراد مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته عمیق انجام‌شده است و متون نیز مورد تحلیل محتوای کیفی قرارگرفته‌اند. در مصاحبه‌های کیفی با 15 نفر از فعالان تشکل‌های داوطلبانه دانشجویی، نیز 14 نفر از دانشجویان عادی مصاحبه شده است. در هر مصاحبه، تم‌های کلی در حوزه فرهنگ و اجتماع دانشگاهی به مصاحبه گران ارائه‌شده است تا در آن چارچوب گفتگو را پیش ببرند. در بررسی اسناد، نیز مجموعه‌ای از استاد بالادست در حوزه فرهنگ جمع‌آوری شدند در چارچوب مفاهیم مورد موجود در مدل مفهومی خوانش شدند. در یک تفکیک تحلیلی دو خرده نظام فرهنگ و اجتماع از یکدیگر جدا شدند تا مهم‌ترین مفاهیم و فرآیندها از یکدیگر متمایز شوند. هدف این پژوهش یافتن تنگناها و مفاهیمی بود که می‌توانستند تهدیدی برای کارکردهای نظام دانشگاه به‌عنوان یک کل باشند.