photo 2020-05-02 17-03-23

طرح تجربه‌نگاری فرهنگی با تأکید بر مشارکت دانشجویی (بخش اول)

 علل و انگیزه‌ها

ورود از محیط بسته مدرسه و خانه به محیطی بازتر مثل دانشگاه انگیزه فعالیت در افراد را بیشتر می‌کند. میل اجتماعی دانشجویان به بودن با بهترین دوستان و جمع‌های صمیمی، اجتماعی‌تر شدن، ارتباط‌گیری و دیده شدن در رده‌های بالا و بالاتر، جذب در بازار شغلی، اثرگذار بودن، دست‌یابی به حال خوب و گذران اوقات خوش، باعث ورود آنان به فعالیت‌های داوطلبانه می‌شود. فعالان دانشجویی اظهار داشته‌اند که «دیده شدن زیاد توقعات را نیز بالا می‌برد و باعث می‌شود کارهای بزرگ و کشوری برگزار کنند و بیشتر دیده شوند». بنابراین در وضعیت مطلوب تلاش برای رفع نیاز موجب گرایش دانشجویان به سمت فعالیت‌های مشارکت محور می‌گردد و در مواردی حتی با هدف ارتقاء جایگاه فردی وارد چنین میدان‌هایی می‌شوند.
 علاوه‌بر میل به دیده شدن، عوامل دیگری نیز هستند که برانگیزاننده دانشجویان برای مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه هستند. مواردی همچون انعکاس کنش‌های دانشجویی و ثمربخش شدن زحمات دانشجو، برقراری ارتباط با جنس مخالف در جریان فعالیت‌های داوطلبانه به صورت قانونی و به‌عنوان یک اصل در دانشگاه (نداشتن محدودیت قانونی)، فضای رقابتی بیشتر در جریان همکاری با جنس مخالف، ارزش‌های زیست جمعی، یافتن دوستان جدید، ویژگی‌های شخصیتی افراد و جغرافیای محیطی سابق دانشجویان از این قبیل‌اند که بر افزایش انگیزه‌ها و رغبت دانشجویان در فعالیت‌های فرهنگی مؤثرند. در درون تشکل‌ها و کانون‌های فرهنگی نیز ایجاد تعلق سازمانی دانشجویان، دلبسته یا وابسته شدن به تشکل‌ها، انگیزه‌های اعتقادی و آرمانی، ریسک‌پذیری و دغدغه‌مندی افراد، موجب افزایش انگیزه برای فعالیت در نوع خاصی از فعالیت فرهنگی می‌شود.

تغییر در الگوی مشارکت
سیر تطور انگیزه‌ها

با نقش‌آفرینی عوامل توصیف شده در طول زمان، الگوهای مشارکت دانشجویان در دوره‌های گوناگون و متوالی معاونت فرهنگی با توجه به تغییرات نسلی، ساختارهای مسلط بر فعالیت داوطلبانه و هم‌چنین تحولات حاکم بر فضای جامعه، دستخوش تغییرات محسوسی شده است. الگوهای غالب فعالیت‌ها از ابتدای شروع فعالیت فرهنگی در دانشگاه فردوسی انواع سه‌گانه داشته است؛ ۱) فلسفی-انقلابی (از بعد انقلاب به بعد به خاطر فضای حاکم بر جامعه)، ۲) سیاسی-جناح‌گرایانه (به خاطر ورود به حاکمیت و کسب اکثریت منابع)؛ ۳) اجتماعی- منفعت‌طلبانه (مسئولیت‌پذیری، توجه به محیط زیست، راه انداختن خیره‌ها و کمک‌های مردمی/ کسب درآمد، ارتباط با جنس مخالف، داشتن رزومه شغلی). به عبارتی، در سیر تطور انگیزه‌ها؛ دغدغه فلسفی-انقلابی تبدیل به دغدغه توسعه سیاسی و سپس تبدیل به دوگانه‌ای شده است که یک روی آن دغدغه‌های اجتماعی و آزادی‌خواهانه و روی دیگرش منفعت‌گرایی است. یافتن نقاط عطف دقیق برای این تغییرات آسان و یا شاید ممکن نیست، اما قدر مشخص این است که آثار تغییر الگو فلسفی-انقلابی به توسعه سیاسی از اواخر دوره مدیریت آقای دکتر سید موسوی (۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸) و اوایل دوره اول مدیریتی آقای دکتر غفاری (۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱) قابل ردیابی است. جایی که به ادعای کارشناسان و دانشجویان این دوره‌ها، نقد و مخالفت در دانشگاه پرهزینه می‌شود و شور و هیجان وجود صداهای مخالف فروکش می‌کند. در این فضا انگیزه‌های سیاسی به‌عنوان مهم‌ترین موتور محرک فعالیت‌های داوطلبانه در دانشگاه مسیری برای بروز و ظهور نمی‌یابد و رخوت فضای فعالیت‌های تشکیلاتی را در حوزه تشکل‌های اسلامی دربرمی‌گیرد. از طرفی این دوره، دوره افول انجمن‌های علمی نیز هست، چون بنا بر ادعای دانشجویان فعال در آن دوره، مدیران وقت به‌ویژه آقای دکتر غفاری چندان اهمیتی برای انجمن‌های علمی قائل نیستند. تجارب دوره‌های قبل نشان می‌دهد در جریان هر نوع انتخابات کشوری، التهاب و تنش در دانشگاه نیز بالا می‌گیرد. در جریان انتخابات ۸۸ فضای پرتنش وجود داشت و بر دانشگاه و کارکنان هم تأثیر می‌گذاشت. به دنبال آن دانشگاه و خوابگاه‌ها ملتهب و تعدادی دانشجو بازداشت شدند. اما پس از انتخابات ۸۸، عملا فضا از رقابت خالی و فعالیت‌ها یک‌سویه شدند و در نتیجه، رغبت به کار کمتر شد و فعالیت گروه‌های فکری متفاوت با کاهش چشم‌گیری به خصوص در حوزه نشریات روبه‌رو شد. در عین حال بعد از انتخابات با وجود تنش‌های بالا انجمن‌های علمی از این روند کمتر تأثیر پذیرفته بودند. به‌زعم مصاحبه شوندگان علت عدم فعالیت دانشجویان در بعد از انتخابات ناامیدی از دخالت مثبت، نداشتن نامزد مورد علاقه در جریان انتخابات‌های بعدی و سطحی‌تر شدن دغدغه‌ها بوده است؛ بنابراین دانشجو برای تجمعات و اعتراضات کارکردی متصور نبوده است. مسیر کاهش دغدغه‌های سیاسی تا جایی پیش می‌رود که «در انتخابات ۹۶ اتفاقات خیلی تأثیرگذاری در فضای دانشگاه و بین دانشجویان وجود نداشت{ه است}».